«هلن گاردنر» که در کتاب «هنر در گذر زمان» خود، گچ¬بریهای الحمراء را همتای خیالپردازیهای ظریف شاعران مسلمان میداند، در تأثیر سبک معماران الحمراء بر اروپا و آمریکا میآورد: «نفوذ این سبک بر هنر اسپانیا در سراسر سدههای میانه هم¬چنان قوی بود و تا دوره رنسانس نیز رسید و رگههایی از آن را میتوان حتی در هنر مستعمرات اسپانیا در قاره امریکا مشاهده کرد.»(9) البته در این¬جا ذکر نکتهای را ضروری میدانیم و آن عمد و قصد وسیعی است که در انکار یا دست کم، نادیده گرفتن تأثیرات هنر، فرهنگ و معماری اسلامی بر غرب، مجموعه تحقیقات و مطالعات غریبان را در بر گرفته است. هنگامی که کتب تاریخ دورههای مختلف مدارس امروز اسپانیا، از حضور مسلمین در اسپانیا، تنها به دو صفحه بسنده میکنند و از محققان منصف غربی کسی چون «گانیگوس» مستشرق اسپانیایی در مقدمه ترجمه کتاب «نفخالطیب» مینگارد: «ماریانا مورخ اسپانیایی و سایر مورخان بزرگ این کشور با احساسات ملی و تعصّب دینی همراه با دشمنی و کینهتوزی عمیق نسبت به عرب، همیشه تألیفات مورّخان عرب را تحقیر کرده و ناچیز شمردهاند، در نتیجه روش علمی بحث و مقارنه اسناد تاریخی عرب با نوشتارهای مسیحی را رد کردهاند و ترجیح دادهاند تألیفات خود را بر پایه دیدگاه مسیحیان از تاریخ گذشته تنظیم کنند، لذا تاریخ اسپانیای قرون وسطی با وجود تحقیقات مورخان معاصر، هم¬چنان جولان¬گاه خرافات و تناقضات است»(10) بنابراین نمیتوان انتظار داشت منابع مکفی و مستندی را در مجموعه آثار محققان غربی، (جز در موارد معدود و نادری) پیرامون بررسی این تأثیرات یافت. این وظیفه مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی جهان اسلام است که با ارسال محققان و نیز اختصاص رسالههای دکتری توسط دانشگاههای اسلامی و به ویژه ایرانی، این بخش از تاریخ غبار گرفته هنر و معماری اسلامی و به تعبیر جهانی را که قطعاً یکی از ناب¬ترین دورههای هنر و معماری اسلامی است، روشن سازند.
با این وجود خیرهکنندگی این آثار و نیز انصاف برخی محققان، نمونهها و مستندات تاریخی روشنی را از تأثیر هنر و معماری اسلامی بر غرب -هم¬چنان که «گاردنر» متذکر شده است- در برابر رویمان مینهد. به عنوان مثال «مارتین بریگز» در مقالهای تحت عنوان «معماری و ساختمان»، در کتاب «میراث اسلام»، وجود خصوصیات معماری اسلامی در کلیای ژرمینی دوپره -که در قرن نهم میلادی ساخته شد- را به حضور معماران مسلمان در اسپانیا و تأثیر آنان بر معماری این کلیسا مرتبط میسازد. از دیدگاه وی یکی از نمونههای دیگر این تأثیرات کنار هم قرار دادن گنبد و مناره به تقلید از معماری مسمانان است: «شکی نیست که در نظر معماران و مهندسین اسلامی، ساختمان گنبد و مناره پهلوی هم بسیار مطلوب بوده و این قسمت در (رن) نفوذ نموده به طوری که در بنای سنت پا، گنبد و برج پهلوی یکدیگر دیده میشود»(11) وی همچنین متذکر میشود در ساخت برج و باروی نظامی، اروپائیان از سبک معماری مسلمین در ساخت کنگرههایی به نام machicolation متأثر بودند: «در سوریه نظیر این کنگرهها که به دست مسلمین ساخته شده نیز کشف شده که متعلق به سال 729 بعد از میلاد میباشد. یکی از دروازههای قاهره که به بابالنصر معروف است (1087) و به وسیله معماران ارمنی ساخته شده، دارای ماچیکولیشن میباشد.
این ساختمانها از لحاظ تاریخی بر بناهای نظیر آن در اروپا از قبیل قصر گیارد (1184)، شاتیون (1186)، نورویچ (1187) و وینچستر (1193) تقدم دارد. بدین طریق واضح میگردد که جنگ¬جویان جنگهای صلیبی در معماری این قسمت را از اعراب آموختهاند.(12)
ساختمان کلیسا (که در اندیشه و حکمت مسیحی به مثابه تن عیسی بود) نیز از الگوهای معماری مسلمین بهرههای فراوان برد: «در سیسیل در سال 1132 کاپلاپالتینا، و در سال 1136 کلیسای مارتورانا و در 1154 لازیزا و در 1180 لاکوبا ساخته شد این بناها از حیطه تسلط مسملین خراج بود. ولی باید دانست که حتی اگر بناهای مذکور به وسیله نورمانها ساخته شده باشد باز مشخصات ساراسنیک (عربی) که در امالفی و سالرنو در خاک ایتالیا مشهود میگردد در آنها فراوان است.»(13)
نکته مهم¬تر در همین فضا تأثیر معماری اسلامی -به ویژه در استفاده از هلالهای نوکدار- بر معماری گوتیک است. این نکته گرچه در اکثر تألیفات مورخان هنر معمولاً نادیده انگاشته شده و از آن ذکری به میان نمیآید اما شباهت فوقالعاده برخی معماریهای گوتیک با معماری اسلامی (که در تصاویر زیر مشهود است) تقریباً هرگونه تردیدی در این تأثیرگذاری را از بین میبرد.
شرح مستند «بریگز» در این تأثیرگذاری چنین است: «سبک تزییناتی که در ساختمان برج و باروها بکار میرفت از بینالنهرین به قاره و از آن¬جا به ایتالیا نفوذ نمود و بعداً یکی از مشخصات معماری گوتیک گردید. حروفی که بر روی سنگ و چوب کنده میشده و در قرن نهم در مسجد ابنطولون در قاهره مشهود میگردد بعداً در ساختمانهای گوتیک دیده میشود بعلاوه نوشتن حروف کوفی هنگام اشغال ایالات جنوبی به وسیله مسلمین در فرانسه نفوذ نمود و در انگلستان نیز مواردی هست که نفوذ تزیینات ساختمانی عرب را در آن کشور مشهود میسازد از آن جمله بنای کلیسای «وست مینیستر» نشانه خوبی است. نقوشی که اعراب در چوب میکندند، بعداً در انگلستان بر روی فلزات معمول شد. طرح عرسبک و استعمال نقوشی هندسی جهت تزئینات محققاً جزو دیون ما به مسلمین محسوب میشود یعنی همان مسلمینی که خود مبدع اصول بسیاری در علم هندسه بودند. تمام آن¬چه گفته شد نکات بخصوصی بودکه مختصراً به ذکر آنها و بعداً به طور دوستانه در قرون وسطی در معماریهای مغرب¬زمین نفوذ بسیار داشته که در این مختصر ذکری از آن نگردیده است. در اسپانیا سبک ساختمانی اعراب تا اواخر دوره تجدد به خوبی پیش میرفت و مطالعه در این قسمت بسیاری از نکات مبهم و عجیب معماری اسپانیایی گوتیک را مشهود میسازد. بالاخره باید دانست که معماری اسلامی هنوز در بعضی از ممالک که به نظر ما عقب ماندهاند به نشو و نمای خویش ادامه میدهد.»(14)
آن¬چه تحت عنوان تأثیرپذیری معماری اروپا، از معماری اسلامی ذکر شد، مختص همان قرون اولیه آشنایی غرب با جهان اسلام بود. این معنا در دورههای بعد حتی پس از فتح اندلس به دست مسیحیان و نیز نهضت رنسانس که در معماری احیای دوره کلاسیک یونانی (با ساختمانهای پرشکوه و مجلل) را آرمان خود میدانست، ادامه یافت. اوجگیری سفر اروپائیان به شرق و شرح گزارشاتی که این مستشرقان و جهانگردان از زیباییهای رازگونه شرقی ارائه میکردند در الگوگیری معماری اروپا از مسلمین بسیار مؤثر بود. «شیلابلر» و «جاناتان بلوم» در کتاب ارزش¬مند خود «هنر و معماری اسلامی» با اختصاص بخشی تحت عنوان «تأثیر هنر اسلامی» از تداوم تأثیرپذیری معماری اروپا از معماری اسلامی و به ویژه اسپانیا، چنین سخن میگویند: «اسپانیا با آن بناهای چشم¬گیر، در دسترسترین کشور برای اخذ الگو از سوی اروپائیان بود. پیشتر در نیمه دوم قرن 18م/12هـ. آکادمی سن فرنادو، دو معمار به نام «خوان دویلانو» و «پدروروآرنال» را فرستاده بود تا به نظارت «خوزه دهر موسیلا»، ترسیمهایی از غرناطه و قرطبه (گرانادا و کوردوبا) بکشند، این ترسیمها در 1780م/1195هـ با عنوان (antigvedades qrabes de espena) منشتر گردید. هم-چنان که این کشور با اقبال فزاینده جویندگان مناظر بدیع مواجه بود، الحمراء به تخیل کلامی و تجسمی غرب نفوذ پیدا کرد. «جیمزکاوانه»، مورخی که از 1802 تا 1809م/1217 تا 1224هـ در اسپانیا بسر برد، آثار عتیقه از دوران عربان (لندن 1813) را منتشر ساخت، و چندی نگذشت که ادبا و نجبای اروپایی و امریکایی چون «شاتوبریان»، «ویکتور هوگو»، «واشینگتن اروینگ» و «تئوفیل گوآتیه» با نگارش شرح مسافرت خود بدان¬جا کار او را پی گرفتند. هم¬سو با این گزارشهای کلامی گزارشهای تجسمی هم ارائه گردید: در سال 3-1832م/1248هـ «ژرالد پرانژه» از اسپانیا دیدن کرد و چهار سال بعد «سوغاتها، الحمراء غرناطه» (پاریس، 7-1836)، و به دنبال آن «بناهای تاریخی مسلمانان و مورها در قرطبه و اشبیلیه و غرناطه» (پاریس،1839) را که در واقع فقط به قرطبه و اشبیلیه میپردازد، منتشر ساخت. چند سال بعد هم او رسالهای در باب معماری مسلمانان و مورها در اسپانیا و سیسیل و شمال آفریقا (پاریس،1841) نگاشت و در آن به معرفی بناهای تاریخی شمال آفریقا در تونس، الجزایر و «بون» پرداخت. «جول گوری» و «اون جونز» در 1834م/1250هـ، تصویر الحمراء را کشیدند، گوری درگذشت و جونز یک تنه کار را ادامه داد و در 1837م/1253 تنها بازگشت. اثر آنان بنام نقشههای کف، نقشههای نما، برشهای مقطعی و تفصیلات الحمراء (لندن، 45-1836م/61-1252هـ) که در دو اطلس انتشار یافت کتاب الگوی معماران تلقی شد.»(15)
هم¬چنین یکی دیگر از مواردی که در معماری غرب تأثیر گذاشت، الگوگیری از الحمراء در ساخت تاترها و تالارهای موسیقی است. جان سوییتمن در کتاب «شرقزدگی، الهامات اسلامی در هنر و معماری انگلستان و امریکا» (1500-1920) چاپ کمبریج (1987) از افتتاح بنایی تحت عنوان «رویال پانوپتیکون» در سال 1856 در میدان لیسستر لندن سخن به میان میآورد که متأثر از طرحهای الحمرا بود و دو سال بعد از افتتاح، به «تالار موسیقی الحمرا» تغییر نام یافت. به زعم نویسندگان کتاب هنر و معماری اسلامی «بدون تردید این سبک به شیوهای شرقگرایانه در بعضی دیگر از سالنهای تئاترها و تالارهای موسیقی انگلستان و امریکا تثبیت گردید»(16) علاوه بر آن چه ذکر شد این نکته نیز لازم به ذکر است که در تاریخ هنر سبکی به نام سبک مد جنی (mude jar) در معماری و هنرهای تزیینی وجود دارد که «در واقع دستاوردهایی بود که پس از فتح مجدد اسپانیا، از مسلمین به جای ماند، اصطلاح مدجنی اساساً برای توصیف آثاری است که صنعت¬گران دستی مسلمان برای اربابان مسیحی اجرا کردند و از آن هنگام این اصطلاح برای توصیف آثار متأخر اسپانیایی در سنت اسلامی، به ویژه آجرکاری، گچ¬بری، آثار چوبی، و کاشی¬کاری که به شیوه مغربی انجام شدهاند، گسترش یافته است.»(17)
ادله و مصادیق پیرامون تأثیرپذیری معماری غرب از معماری اسلامی، بسیار فراتر از اسلام، مصادیق معدودی است که تا بدین¬جا ذکر شد و تفصیل آن را باید در منابع مستندی چون «میراث اسلام» (چاپهای جدید آکسفورد) و کتب ارزش¬مند دیگری چون «شرقزدگی، الهامات اسلامی در هنر و معماری انگلستان و امریکا» (1920-1500) جستوجو نمود (هم¬چون بناهای تاریخی هند اسلامی که الهامبخش بسیاری از هنرمندان و معماران انگلیسی گردید) لیک پیش از اتمام این بخش ذکر نکتهای دیگر در این راستا خالی از لطف نیست که در سال 1976 موزه «مترو پولیتن» و کالج «هانتر» پروژهای را هدف آموزش ریاضیات متوسطه از طریق هنر آغاز نمودند. اولین قسمت این پروژه تماماً به نقوش هندسی اسلامی (که از بنیانهای تئوریک معماری و نیز اسلیمیهای هندسی اسلامی است) اختصاص داشت. طراحان این پروژه محققان، مؤلفان و معلمان ریاضی امریکا را به استفاده از این نقوش هندسی تشویق کردند: «طرحهایی که تجرد، منطق ذاتی و کلیتشان، آنها را به ابزارهای بسیار ارزش¬مندی برای تدریس موضوعاتی چون معرق¬کاری، جبر و گسترش هندسی تبدیل کرده است.»(18)
منبع : سوره مهر
منبع: کتاب حکمت هنر، زیبایی (مجموعه مقالات)، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. آل¬علی، دکتر نورالدین، اسلام در غرب (تاریخ اسلام در اروپای غربی)، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1370.
2. همان، ص155.
3. همان، ص233.
4. اسلام در غرب، صص234 - 233.
5. هیلن برند، روبرت، معماری اسلامی، ترجم? دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی، ص444، تهران، نشر روزنه، 1380.
6. بلخاری قهی، حسن، سرگذشت هنر در تمدن اسلامی (معماری و موسیقی)، ص134، تهران، نشر حسن افرا، چاپ دوم، 1383.
7. نجیب اوغلو، گلرو، هندسه و تزئین در معماری اسلامی، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، ص162، تهران، نشر روزنه، 1379.
8. گامبریچ، ارنست، تاریخ هنر، ترجمه علی رامین، ص131، تهران، نشر نی، چاپ دون، 1380.
9. گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه محمدتقی فرامرزی، ص262، تهران، انتشارات آگاه، چاپ پنجم، 1381.
10. اسلام در غرب، ص3.
11. the legacy of islam, edited by the late sir thomas arnold & alfred guillaum pg158, oxford 1934
12.. ibid, 159
13. . ibid, 160
ibid, 164 - 165. 14
15. بلر، شیلا و امبلوم، جاناتان، هنر و معماری اسلامی، ترجمه اردشیر اشراقی، صص346-345، تهران، سروش، 1381.
16. چیلوز ایان و آزبورن، هارولد، سبکها و مکتبهای هنری، ترجمه فرهاد گشایش، ص147، نشر عفاف، تهران، 1382، چاپ دوم.
17. هندسه و تزیین در معماری اسلامی، ص121.
18. کونل، ارنست، هنر اسلامی، ترجمه دکتر یعقوب آژند، ص71، نشر مولی، تهران، 1376.